(زمان مطالعه: 4 دقیقه)
«به مملکتتان خدمت کنید!» این سخن نغز، توصیۀ دکتر محمدعلی مجتهدی گیلانی به دانشجویانش است. داستان زندگی پرفرازونشیب او که در روزهای پرآشوب تاریخ ایران گذشته است، بسیار شنیدنی است. با ما همراه باشید تا گوشهای از اتفاقات زندگی او را برایتان بازگو کنیم. همچنین، اگر از علاقهمندان پادکست هستید، پیشنهاد میکنیم اپیزود هشت پادکست نیکآوا را گوش کنید. در این پادکست دربارۀ شخصیت و فعالیتهای دکتر محمدعلی مجتهدی صحبت شده است.
دوران کودکی
محمدعلی مجتهدی گیلانی در 1 مهر 1287 در شهر زیبا و سرسبز لاهیجان متولد شد. در روزگاری که او به دنیا آمد، ایران روزهای پرتلاطمی را میگذراند. قانون مشروطیت کمکم مشروعیت مییافت و اختلافات میان مشروطهخواهان و سلطنتطلبان به اوج خود رسیده بود. شاه قاجار، محمدعلی شاه، و قزاقهای طرفدارش با حکومت مشروطه دشمنی میکردند. در آن دوران پرآشوب و ناامن، محمدعلی در خانوادهای متمول بزرگ میشد. پدرش یکی از مَلاکان شهر لاهیجان بود. همچنین به تجارت ابریشم هم میپرداخت.
خانوادۀ محمدعلی بسیار اصیل بودند. پدربزرگ پدری او در دورانی که کمتر کسی سواد خواندن و نوشتن داشت، در حوزۀ علمیه نجف تحصیل کرده و به درجهٔ اجتهاد رسیده بود. به همین دلیل نام خانوادگی آنها مجتهدی بود. دوساله بود که غمی بزرگ در زندگی او خودی نشان داد؛ مادرش از دنیا رفت و مهر مادری را از دست داد. پدر که دستتنها مانده بود، با سختگیری محمدعلی را بزرگ میکرد تا خیالش از آیندۀ او راحت باشد.
تحصیلات ابتدایی
محمدعلی هفتساله شد و وقت آن بود که به مدرسه برود. پدرش با اینکه ثروت فراوانی داشت، بهدلیل تعصبهای خاص خود و نگرانی برای محمدعلی، اجازه نداد او برای تحصیل به شهر دیگری برود. بنابراین در روز تولدش، اول مهر، او به مدرسۀ «حقیقت» لاهیجان رفت تا قدم در مسیری بگذارد که برای همیشه نامش را ماندگار کند.
کمی بعد در سال 1299 وضعیت گیلان بهشدت متشنج شد. وقایع سیاسی، جنگ و تبعات آن هیچگاه دست از سر زندگی او برنداشت. طوفان آشوب و ناآرامی گیلان را فراگرفت و مدرسهها تعطیل شدند. محمدعلی هم مجبور شد تحصیل را نیمهکاره رها کند. آن روزها «جنبش جنگل» به اوج خود رسیده بود و گیلان با حکومت مرکزی میجنگید. میرزا کوچکخان و مردانش سعی میکردند گیلان را از یوغ اسارت دولت مرکزی آزاد کنند. با سرکوب قیام جنگل و شهادت میرزا کوچکخان، همهچیز به پایان رسید. مدتی بعد، با آرام شدن اوضاع، محمدعلی به مدرسه برگشت. چند سال بعد، با ارثیۀ کمی که از مادرش به جا مانده بود، به تهران رفت و در «دارالمعلمین مرکزی» تحصیلات دورۀ دبیرستان را آغاز کرد. سالهای پایانی دبیرستان را هم در مدرسۀ «شرف» گذراند.
تحصیلات عالیه
در سال 1310، محمدعلی که حالا جوان رعنایی بود، با گذراندن دورۀ ششسالۀ متوسطه، دیپلم گرفت. او در آزمون «اعزام محصل به فرانسه» نیز شرکت کرد و پذیرفته شد. در همان سال، همراه سایر پذیرفتهشدگان این آزمون به اروپا رفت. و یک سال در مدرسۀ بِلز پاسکال (Blaise Pascal) در شهر کلرمون فران (Clermont Ferrand)، تحصیل کرد تا زبان فرانسوی را بیاموزد. وقتی به این زبان مسلط شد، وقتش رسیده بود که به دانشگاه برود. محمدعلی مجتهدی از خطۀ گیلان، حالا وارد یکی از دانشگاههای معروف فرانسه میشد.
او به دانشگاه لیل (Université de Lille) رفت تا در رشتۀ مکانیک تحصیل کند. سه سال بعد، محمدعلی موفق شد لیسانس خود را در این رشته بگیرد. در مکانیک استدلالی بین تمام همدورهایهای خود، عنوان اول را کسب کرد و دانشجوی نمونه شد. محمدعلی به لیسانس قانع نشد و تحصیلات خود را ادامه داد. طی سالهای 1314 تا 1317، او موفق شد مدرک فوقلیسانس خود را نیز دریافت کند. پس از آن نیز دورۀ دکترا را در یکی از معروفترین دانشگاههای جهان، دانشگاه سوربن، گذراند. در پایان این دوره، او رسالهاش را با عنوان «راهحل برخی مسائل مکانیک مایعات» به دانشگاه تقدیم کرد. در پایان این دوره، محمدعلی مجتهدی امتیاز «شایان افتخار» را که بالاترین امتیاز برای تصویب دکترا بود، دریافت کرد و «دکتر محمدعلی مجتهدی» در سال 1317 به ایران بازگشت. اگر مردم میدانستند که بعدها او چه تأثیری در حوزۀ آموزش تحصیلات عالیه خواهد داشت، مقدمش را گلباران میکردند. در تمام سالهای فعالیت، او شاگردانی را تربیت کرد که بعدها در معروفترین دانشگاههای دنیا تدریس کردند.
فعالیتها
پس از بازگشت به ایران، مدتی دانشیار ریاضی دانشکدۀ علوم و دانشسرای عالی شد. پس از آن، وقتش رسیده بود که به خدمت سربازی برود. دکتر محمدعلی مجتهدی دوران خدمت خود را در اهواز میگذراند که بریتانیا و شوروی از شمال و جنوب به ایران حمله کردند. سیاست باز هم در زندگی او خودی نشان داد. شمال به تصرف روسیه درآمد و جنوب را انگلیس غصب کرد. مانند دوران کودکی، این دورۀ زندگی دکتر محمدعلی مجتهدی بسیار پرتلاطم بود. در سال 1323، دکتر محمدعلی مجتهدی که استاد دانشكدۀ فنی دانشگاه تهران و بنیانگذار دانشگاه صنعتی شریف بود، هدایت دبیرستان «البرز» را به عهده گرفت.
همزمان با ریاست دبیرستان البرز، در سال 1340 ریاست دانشگاه شیراز را نیز بر عهده گرفت. در آذر ۱۳۴۱ بهمدت سه سال رئیس دانشگاه پلیتکنیک تهران شد و چهار سال بعد، بهترین دانشگاه فنی کشور یعنی دانشگاه صنعتی شریف را تأسیس کرد. فعالیت این دانشگاه از اول مهرماه 1345 آغاز شد، ولی دکتر محمدعلی مجتهدی فقط یک سال بهعنوان رئیس دانشگاه خدمت کرد و این پست پس از یک سال به شخص دیگری واگذار شد. پس از آن بهمدت پنج ماه رئیس دانشگاه ملی بود و تا اوایل دهۀ 50 سِمتهای دیگری را نیز بر عهده داشت تا آنکه بازنشسته شد و به فعالیت در دبیرستان البرز ادامه داد. در ادامه خواهیم گفت که چرا برخی از دورههای خدمت او در دانشگاهها بسیار کوتاه بود.
دوران دبیرستان البرز
دبیرستان البرز در سال 1254 تأسیس شد. مؤسس آن دکتر ساموئل مارتین جوردن (Samuel Martin Jordan) معلم و مبلغ مسیحی آمریکایی بود. جوردن طی سالها اقامت در ایران، دانشآموزان بسیاری را در این مدرسه تربیت کرد. در سال 1319، دولت دستور داد مدارس ملی با مدیریت ایرانیها تأسیس شوند. جوردن که یک مدیر خارجی بود، باید از ایران میرفت. بهپاس خدمات کمنظیر او برای آموزش دانشآموزان ایرانی در دوران قاجار و پهلوی، دو مدال و نشان به او اعطا شد. جوردن در سال 1323 دوباره به ایران آمد و دانشآموزان سابقش از او استقبال کردند.
دکتر جوردن از ایران رفت ولی یادگارش، یعنی مدرسۀ البرز، باقی ماند تا به دست مدیران بعدی سپرده شود. دکتر محمدعلی مجتهدی در سال 1323 سکاندار مدیریت البرز شد. دوران طلایی مدرسۀ البرز از دورۀ مدیریت وی آغاز شد. دکتر محمدعلی مجتهدی این مدرسه را به بهترین و مشهورترین مدرسۀ ایران تبدیل کرد؛ طوری که آوازۀ شهرت آن در کل کشور پیچیده بود. او بهمدت 34 سال مدیر این دبیرستان بود و بسیاری از دانشمندان و مشاهیر علمی ایران در دورۀ مدیریت دکتر محمدعلی مجتهدی در این مدرسه تربیت شدند. محمدعلی کوچکی که در گیلان به دنیا آمد و در بهترین دانشگاههای جهان درس خواند، متولی آموزش صدها دانشآموز و دانشجو شد.
منش اخلاقی
دکتر محمدعلی مجتهدی بهشدت با دخالتهای سیاسی در فضاهای آموزشی مخالف بود. وی تا حد امکان اجازه نمیداد درباریان، سیاستمردان و خارجیها در امور مربوط به دانشگاهها و مدرسه مداخله کنند. همچنین بهشدت مراقب بود که از هدر رفتن سرمایهها و منابع مالی دانشگاهها جلوگیری شود، چون از اوضاع اقتصادی دانشجویان ایرانی بهخوبی مطلع بود. هیچچیز باعث نمیشد او عقب بکشد و اجازه دهد منابع مالی هدر برود. این شرایط گاهی باعث میشد مجبور باشد استعفا دهد و دانشگاه را ترک کند. برای مثال، وقتی متوجه شد که یکی از دکترهای انگلیسی دانشگاه شیراز رفتار مناسبی با زنان محجبه ندارد، شخصاً به تهران آمد و ماجرا را به وزیر فرهنگ اطلاع داد. اما وزاتخانه کاری انجام نداد و وضعیت همچنان ادامه داشت. دکتر محمدعلی مجتهدی نیز بهنشانۀ اعتراض استعفا داد و از دانشگاه شیراز رفت.
زندگی شخصی
زمانی که در پاریس تحصیل میکرد، با دختری فرانسوی به نام سوزان ژان ماری وندنوستن آشنا شد. سوزان پیانیست بود و زمانی که محمدعلی مجتهدی وارد سوربن شد و به کنسرواتوار پاریس پیوست، با همسر آیندهاش آشنا شد. این بار عشق به زندگی او قدم گذاشت. پس از ازدواج، آن دو به ایران برگشتند. هنگامی که محمدعلی مشغول گذراندن خدمت سربازی بود، سوزان مجتهدی در دبیرستان البرز تدریس میکرد. حاصل این ازدواج که تا پایان عمر آنها طول کشید، دو فرزند بود.
سرانجام زندگی
پس از پيروزی انقلاب در سال 1357، دكتر محمدعلی مجتهدی مجبور شد برای درمان به خارج از کشور برود. او از مهندس بازرگان که آن موقع نخستوزير بود خواست تا موقتاً کسی را برای مدیریت دبیرستان البرز انتخاب کند. پس از معالجه، به ایران برگشت، ولی دوباره در سال 1361 به سفر رفت زیرا نوهاش دچار مشکل قلبی بود و باید درمان میشد. متأسفانه در همان روزها دكتر مجتهدی نیز دچار نارسايی قلبی شد و پس از سه حملۀ قلبی، در 10 تیر 1376 در شهر نیس از دنیا رفت. او را در همان شهر به خاک سپردند.
در 88 سالگی، قطار زندگی محمدعلی مجتهدی به ایستگاه آخر رسید، اما مردانی مانند او هیچگاه بهمعنای واقعی نمیمیرند. با تربیت شاگردانی زبده، آنها اثر دومینوواری را به راه میاندازند که تا بینهایت ادامه دارد. این بزرگمردان، با آموزش و تربیت هر دانشآموز و دانشجو، بر نسلهای آینده تأثیر میگذارند. شاگردانشان، شاگردان دیگری تربیت میکنند و این مسیر همچنان ادامه خواهد داشت!
بیشتر با نیک آوا آشنا بشید تا بدونید ما در چه حوزهای پادکست تولید میکنیم.
دیدگاه خود را بنویسید