اپیزود 10 نیک آوا به زنی بزرگ اختصاص دارد که در طول زندگی خود 4 پادشاه قاجار، 2 پادشاه پهلوی و بسیاری از حوادث مهم آن زمان مانند قحطی بزرگ و جنگ جهانی دوم را شاهد بوده است.
جالب است بدانید که او یکی از واسطه‌های اصلی در انتقال قدرت از سلسله قاجاریه به پهلوی محسوب می‌شود. 

اپیزود دهم: فخرالدوله

پاییز سال 1262 خورشیدی بود که نوید آمدنش را به پدرش مظفرالدین میرزا ولیعهد قاجار دادند. مادرش سرورالسلطنه خواهر نجم السلطنه زن نیکوکار و مادر دکتر مصدق بود.
نامش را اشرف الملوک گذاشتند و بعدها به فخرالدوله مشهور شد. اشرف الملوک از همان کودکی با دیگر خواهرانش تفاوت‌های عمده‌ای داشت. او دختری خوش سر و زبان، زیرک و پر جنب و جوش بود.

6 ساله بود که در مکتب خانه دارالسلطنه تبریز در کنار دیگر شاهزادگان قجری حساب و کتاب، ادبیات و صرف و نحو را آموخت. ناصرالدین شاه که کشته شد، پدر ولیعهدش برای تاج گذاری به تهران آمد. فخرالدوله در آن زمان 13 سال داشت. زندگی او در تهران با اقامت کوتاه مدتش در کاخ گلستان آغاز شد. یک سال و چند ماه پس از ورود دخترک به تهران او را برای پسر امین الدوله صدراعضم آن زمان خواستگاری کردند.

نقل قول‌های بسیاری درخصوص ازدواج فخرالدوله وجود دارد. نقل است که از ابتدا دخترک را برای پسرخاله‌اش یعنی محمد مصدق نشان کرده بودند؛ اما مادرش سرورالسلطنه به امید اینکه بتواند با استفاده از نفوذ صدراعظم پسرک خود ناصرالدین میرزا را ولیعهد کند، با ازدواج دخترش و محمد مصدق مخالفت می‌کند. القصه اشرف الملوک عروس نور چشمی امین الدوله شد و به فخرالدوله تغییرنام داد.

از آن پس رابطه بین فخرالدوله و پدر شوهرش امین الدوله بسیار نزدیک شد. این دو حامی و مشاور یکدیگر در بسیاری از امور سیاسی بودند. علاقه عروس به پدرشوهرش به قدری بود که چند سال بعد به یاد او مسجدی به نام امین الدوله بنا کرد که امروزه به مسجد فخریه معروف است.

توران آغا؛ ملقب به فخرالدوله

خدمات و فعالیت‌های نیکوکارانه فخر الدوله

این بانو در سراسر زندگی مشترک خود همواره پشتیبان و یاور شوهر و پدرشوهر خود بود. یکی از عمده‌ترین نقش‌های فخر الدوله را می‌توان پیگیری درخصوص بازپس‌گیری املاک خود در لشت و نشا دانست.

"فخرالدوله" سرپرستی تعدادی فرزند یتیم را برعهده گرفته بود و امکان تحصیل برای آنان فراهم کرده بود.

در هنگام وفات این زن نیکوکار، تعداد فرزندان تحت سرپرستی وی به ۲۸ تن رسیده بود.

این بانو خدمات خیرخواهانه بسیاری در طول عمر خود انجام داد. ازجمله این موارد می‌توان به ساخت مدرسه، پل، بیمارستان و غیره اشاره کرد. جالب است بدانید، این بانوی خیر حتی در زمان جولان بیماری‌های واگیردار و خطرناک، درمیان مردم جامعه حاضر می‌شد و به یاری آن‌ها می‌شتافت. در همین زمان بود که ارتباط با بیماران فخرالدوله را نیز بیمار کرد. این نشان از اوج ایثار و نیکوکاری این بانو دارد.

اقتدار، فعالیت و مدیریت او در امور اجتماعی و خانوادگی سبب شد تا از فخرالدوله به عنوان زنی جسور، باهوش و مقتدر در تاریخ یاد شود.

در جریان حق خواهی‌های لشت و نشا بود که فخرالدوله به رضاشاه نزدیک شد. همین مراودات سبب شد تا این قضیه با حکمیت رضاشاه به نفع فخرالدوله تمام شود. گفته می‌شود که این بانو نقش مهمی در جلوگیری از خونریزی در دوره انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی ایفا کرد.
او با زیرکی طی جلساتی با رضاشاه گفتگو کرد و طی حمایت‌هایی که از رضاشاه داشت، مانع بروز درگیر‌های شدید در انتقال قدرت شد. همین‌ها بود که رضاشاه در تمجید فخرالدوله می‌گوید: قاجاریه یک مرد و نیم داشت. مردش فخرالدوله و نیم مردش آقا محمدخان بود!

این بانو موفق به تاسیس خیریه‌ای بزرگ شد که بانوان نقش و حضور پررنگی در آن داشتند. حتی نقل است که فخرالدوله تاکسی‌های خود را به جوانانی که در شرف ازدواج بودند، می‌بخشید تا آن‌ها بتوانند به این وسیله امرار معاش کنند. ازجمله دیگر فعالیت‌هایی که به این بانو منسب شده است می‌توان به تاسیس اولین مغازه ماست پاستوریزه، تاسیس تاکسیرانی، کارخانه قند، کارخانه کبریت‌سازی، اصلاحاتی درخصوص امور پستی و غیره اشاره کرد.

سرانجام فخرالدوله در دی ماه 1334 چشم از دنیا فرو بست. او نیز همانند شوهرش وصیت کرد که پس از مرگ هیچ مجلس ختمی برای او برگزار نشود و هزینه آن صرف امور خیریه شود. مقبره این بانو در باغ الهیه قرار دارد. نامش نیکو و راهش پر رهرو باد.