تمرکز و آسیبشناسی و اصلاح یک چرخۀ معیوب اما حیاتی و توجه به مسئلۀ مغفول ماندۀ کودکانِ بدسرپرست اصلیترین و مهمترین فعالیت مهرآفرین است. چرا که هر یک از این کودکان مادران و پدران فردای ایرانند.
کاور: مهدی شاهپوری | تدوین: عباس محمدی | موسیقی: پاشا یثربی
پژوهش و گردآوری متن و همچنین خوانش آن: مجید غلامی | انسیه افغان
بعضی آدمها جوری زندگی آدمهای پیرامون برایشان اهمیت دارد که نمیتوانند راحت به زندگیشان ادامه بدهند. اینکه هر از گاهی زنی ببینی که مورد آزار و اذیت خانوادهاش قرار گرفته و یا بچهای که با بیمهری و بد رفتاری پدر و مادرش مواجه میشود و از خودت بپرسی یعنی کسی نیست که از حق و حقوق این زن و بچه دفاع کند؟ هیچ ارگانی نیست که به این مسائل بپردازد؟ و یا مادری که سوادش آنقدری نیست که بتواند از حقوق خود و فرزندش دفاع کند و مجبور باشد به خاطر رعایت پارهای از مفاهیم از حق خود کوتاه بیاید؛ آن هم در مقابل شوهری که کار و بار درست و حسابی نداشته و بدتر از آن معتاد هم هست. زمانی هم که کار به دادگاه و قاضی میرسد نمیتواند مشکلش را آنطور که باید بیان کند و بگوید که شوهرش قصد فروش یکی از فرزندانش را داشته. این عدم توانایی در عنوان کردن یه همچین مسائلی ممکن است از ترسش باشد.
فاطمه دانشور وقتی این معضلات را در جامعه میبیند این فکر برایش ایجاد میشود که چگونه میتواند به این زنان و کودکان بدسرپرست کمک کند؟ یک دغدغه ذهنی برایش ایجاد میشود که بتواند خود را به جایگاهی برساند تا گرهگشای این معضلات اجتماعی شود. این داستان همچنان ادامه مییابد تا اینکه سال 1392 در دوره چهارم با رای مردم وارد شورای شهر تهران میشود و آن زمان است که به موضوع زنان و کودکان سرپرست رسیدگی میکند. همچنین معضل جدیدی به نام زنان کارتن خواب نیز در حال گسترش است. او این مسائل را مطرح کرده و به گوش مسئولین میرساند که همچین اتفاقاتی در جامعه در حال رخ دادن است و باید از آن جلوگیری کرد چون در غیر این صورت، این معضل مثل یک دمل چرکینی میماند که وقتی سر باز کند دیگر مقابله با آن کار راحتی نخواهد بود.
جوامع کم و بیش در حال رشد است و ممکن است که بعضی واژهها و مفاهیم تغییر کند. پرداختن به موضوع بدسرپرستی را نمیشود همیشه از پدر شروع کنیم. به دور از پرداختن به اهمیت و جایگاه زن، به نظر میرسد بدسرپرستی را باید از زن یا مادر هم شروع کنیم. یک زن بعد از اینکه ازدواج میکند و در زندگی مشترکش با یک مرد غیر عادی و کسی که از سلامت روانی و رفتاری سالم برخوردار نیست مواجه میشود چرخه بدسرپرستی شروع میشود؛ ولی از سوی دیگر نیز اگر زن دارای این صفات باشد باز هم جریان همان است؛ یعنی باز هم آن خانواده دارای یک عضو بدسرپرست است. ورای تصور ذهنی همه ما که بعد از شنیدن بدسرپرست، یک مرد در ذهنمان متصور میشویم باید بدانیم که بدسرپرستی میتواند از هر دوطرف باشد و آنجایی خطرناک میشود که پای نفر سوم یعنی فرزند در این رابطه دیده میشود.
فارغ از جنسیت و بحثهای پوچ و موجهای بدون علم فمنیستی که راجع به حق فرزند و نام خانوادگی و... صحبت میکند به نظر میرسد کار اصولی توسط کسی انجام میشود که نگران آن فرزند در خانواده بدسرپرست است. به هر دلیلی یک خانواده به بدسرپرستی دچار است. این بدسرپرستی میتواند هم از طرف پدر باشد هم از طرف مادر؛ درست است در کشوری مثل کشور ما که هنوز جدارههای سنتی در آن دیده میشود واژه بدسرپرست کمتر ما را یاد یک زن و مادر میاندازد اما همانطور که کشور ما نیز به سمت پیشرفت رفته و زنان فعالیتهای بیشتری دارند، این اتفاق افتاده که ممکن است یک خانواده دچار بدسرپرستی از سمت مادر باشد.