بشر همواره در پی حفظ و گسترش میراث گذشتگان است. در این میان کسانی بوده‌اند که در بازنمایی و گسترش این افق پا فراتر گذاشته و زندگی خود را صرف این کار کرده‌اند. محمود و ایرج افشار با وقف میراث خود در مسیر و بقای حفظ فرهنگ ایرانی چه به مال و چه به جان اعتباری ثمین و نفیس را ماندگار ساختند.

پژوهش و گردآوری متن و همچنین خوانش آن: مجید غلامی | انسیه افغان

دکتر محمود افشار در یک خانواده تجارت‌پیشه در یزد متولد شد. خاندان افشار از تجار مهم آن شهر بودند که مخصوصا با کشور هندوستان ارتباط وسیعی داشتند و بیشتر کارهای تجاری‌شان از طریق بندرعباس و خلیج فارس با کشور هند صورت می‌گرفت.
ایشان مدتی در بمبئی زندگی کردند. در سال‌های نوجوانی به تهران آمدند و مدتی در مدرسه عالی تجارت درس خواندند. در همان سال‌ها هم به نحوی مشغول به کارهای تجاری بودند. برای ادامه تحصیل در سال‌های پس از مشروطه به سوئیس رفتند و در شهر لوزان ادامه تحصیل دادند. بعد از چند سال در رشته حقوق و علوم سیاسی مدرک دکتری گرفتند. در همان سال‌های اقامت در اروپا با کمیته آزادی‌خواهان ایران که به رهبری سیدحسن تقی‌زاده در آلمان تشکیل شده‌ بود همکاری داشتند. ایشان به خصوص با علی‌اکبر داور، وزیر دادگستری رضاشاه که  در همان زمان در شهر لوزان تحصیلات حقوقی می‌گذراندند رابطه دوستانه عمیقی داشت. فعالیت‌های آزادی‌خواهانه‌ای در آنجا داشتند؛ مخصوصا فعالیت‌های زیادی در مورد مخالفت با قرارداد 1919 که ایران در زمان نخست‌وزیری وثوق‌الدوله با انگلیس بسته‌بود و همچنین فعالیت‌های گوناگون دیگر تا نهایتا به ایران بازگشتند.
اگر یک قسمت از وقف ایشان را نگاه کنیم، سه موسسه فرهنگی معتبر نیز در مجموعه وقفی ایشان وجود دارد. از آنجایی که این وقف بیشتر فرهنگی است لذا طبیعی است که موسسات فرهنگی هم در آن وجود داشته‌باشد. یکی از مهم‌ترین موسسات فرهنگی که آنجا هست، لغت‌نامه دهخداست!
شاید برایتان جالب باشد که بدانید برای اولین بار لغت‌نامه دهخدا که حالا در خانه اکثر افراد تحصیل‌کرده وجود دارد، در چه شرایطی به چاپ رسید. دولت پول کافی برای کاغذ، حروف‌چینی و چاپ آن نداشت. یکی از فرماندهان ارتش پیشنهاد کرد با فروش پهن اسب‌های ارتش در دانشکده افسری هزینه اولیه لغت‌نامه دهخدا پرداخت شود. به این طریق این خبر در روزنامه درج و کار شروع شد. همچنین جا و مکان هم نداشتند که با پیشنهاد آقای محمود افشار این مشکل رفع شد. ایشان پیشنهاد داد که در قسمتی از موقوفه به کارشان بپردازند. همچنان نیز آن بخش به نام موسسه لغت‌نامه دهخدا جزو موقوفات آقای افشار مستقر است که وابسته به دانشگاه تهران می‌باشد.
در سال 1304 یعنی در ابتدای پادشاهی رضاشاه ایشان شروع به انتشار مجله معروف آینده کردند. آینده در آن سال ترکیبی از هیئت نویسندگان داشت و کسانی که با آن همکاری می‎‌کردند، بزرگترین رجال سیاسی و فرهنگی آن زمان بودند ازقبیل تقی‌زاده، علی‌اکبر داور، دهخدا و خیلی افراد دیگر؛ ولی انتشار آینده بیشتر از یکی دو سال ادامه پیدا نکرد. علتش آن بود که به تدریج با استحکام قدرت رضاشاه سختگیری بیشتری نسبت به مطبوعات صورت می‌گرفت و دکتر افشار هم احساس کرد فرصتی برای انتشار مجله خود و مقالات مناسب در آن ندارد و لذا بعد از دو سال آن را تعطیل کرد.
ایشان مدتی در وزارت دادگستری شغل‌های مختلف داشتند تا اینکه بعد از جنگ جهانی دوم در سال 1323 شروع به تجدید انتشار مجله آینده کردند. درسال 1323 سال سوم مجله آینده و در سال 1338 نیز یک سال دیگر منتشر کردند و جمعا در زمان حیاتشان 4سال مجله آینده منتشر شد.
در مورد این مجله شاید بتوان گفت در اصل اولین کار حرفه‌ای ایرج افشار در حوزه تصحیح بوده‌است. درست است که آن موقع در حال تحصیل در رشته قضاوت بودند اما چون  علاقه واقعی‌شان را پیدا کرده‌ بودند روی مجله پدرشان کار ‌کرده و به عنوان مصحح آنجا مشغول به کار بودند. در تاریخچه مجله آینده از افراد خیلی معروفی نام برده شده‌است؛ افرادی که اعتبار فرهنگی بسیاری داشتند. می‌توان گفت شاید یکی از دلایل خلق تفکر و نگرش و فهم زندگی ایرج افشار، معاشرت و همزیستی با همچین افرادی بوده که برای مجله آینده می‌نوشتند و قطعا رفت و آمد داشتند. به نظر می‌رسد حضور این افراد در دوران نوجوانی زندگی ایرج افشار و همچنین شکل‌گیری شخصیت او بی‌تاثیر نبوده باشد.